sEtArEhAyE aBi سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : farin rasouli
یادم است گفته بودنداگر تمام درها بسته بود تو بدان پنجره ای منتظر گشودن است در کنج زندگی 3چیز آموختم: -ایستادن گنه است -انتظار ره شکن است -نا امیدی ضرر است تو بلندی و سپیدگاه گاهی تکیه گاه اما خوب میدانم باید که گذشت.... از بر قلعه ی غرور...از پس این دیوار های بلندباید که گذشت در خیال پنداشتم که دیوار محکم است گر ندانستم ولی تبری بود که زود قول و قرار او را آوار کند پس میگذرم... که زیادی قول دیوارهارا بر دوش کشیده ام روزایی چکه میکرد ازت در دل گچی خود چه نگه میداری؟ هرچه هست در دل توست کار من همچو یک رهگذر است....کار امروزی ما....چشم بستن از دیوار و رد شدن است
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
![]() |